همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر