ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته