ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
دل به دریا زد و دل از او کند
گرچه این عشق شعلهور شده بود
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو