کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
اگرچه در نظرت آنچه نیست، ظاهر ماست
سیاهجامۀ سوگت لباس فاخر ماست
دویدهایم که همراه کاروان باشیم
رسیدهایم که در جمع عاشقان باشیم
نگاه کودکیات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را