از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
یک جلوۀ دلپذیر تکرار شدهست
لبخند مهی منیر تکرار شدهست
در نالۀ ما شور عراقی ماندهست
در خاطره یک باغ اقاقی ماندهست
در باغ دعا اگر بهار است از اوست
هر شاخه اگر شکوفهبار است از اوست
چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست
دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست
از لطف نسیم، گل شود گلگونتر
زیباتر و دلرباتر و موزونتر
از مرکب سرکش، تو سواری مَطَلب
یعنی: ز هوایِ نفس، یاری مطلب
تا دل به سپاس میسپاری ای دوست
از نعمت و ناز، بهره داری ای دوست
جانا! به فروتنی، گر ایمان داری
یا میل به رفتار کریمان داری