کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
دلبستگىست مادر هر ماتمى كه هست
مىزايد از تعلق ما، هر غمى كه هست
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو
عالم پر است از تو و خالیست جای تو
جز آرزوی وصل تو یکدم نمیکنم
یکدم ز سینه، مهر تو را کم نمیکنم
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام