تیر کمتر بزنید از پی صید بالش
چشم مرغان حرم میدود از دنبالش
کرم حاکم کوفهست که فرزند علی
تیر، باید ببرد سهم ز بیت المالش!
عطش و آتش از آن لب به هم آمیخته است؟!
یا که خورشید دمیدهست روی تبخالش؟!
کیست این شوکت پر شور که در دشت حضور
یک چمن یاس شکفتهست به استقبالش؟!
گوش وا کرده زمین تا شنود تکبیرش
چشم وا کرده سماوات به استهلالش
و شنیدیم به تفصیل ز مردان خدا
ماجرایی که چنین است چنین اجمالش:
هرگز از آب ننوشید علمدار حسین
یاد کرد از لب او، از جگر اطفالش
گفت «واللّه احامی ابداً عن دینی»
با لب از عطش و عاطفه مالامالش...
جواد محمدزمانی
از نکاتی که رعایت آن در مرثیه، به اثرگذاری و کنشمندی بیشتر آن منجر خواهد شد، پردهبرداری از چهرۀ دشمنان اهلبیت (علیهمالسلام) و ناجوانمردان جبهۀ باطل است.شاعر مرثیهپرداز باید دقت داشته باشد که این پردهبرداری، شعر را به ورطۀ نظم نکشاند و در نهایت شاعرانگی اتفاق بیفتد تا اثرگذاری مرثیه، عمیقتر و ماندگارتر باشد.
از شگردهای شاعرانهای که میتوان در مرثیه از آن بهره جست، به کارگیری زبان گزنده و تلخ طنز،تعریض و کنایه است. منظور از زبان طنز معنای عرفی آن نیست، بلکه مراد بیان تعریضی و گزندۀ آن است؛بیتی از غزل بالا از نمونههای موفق و مثالزدنی در این حوزه است:
کرم حاکم کوفهست که فرزند علی
تیر باید ببرد سهم ز بیت المالش
واژههای این بیت بسیار هنرمندانه در هم تنیده شدهاند. واژههای: کرم، حاکم کوفه، فرزند علی، تیر، سهم، بیتالمال، علاوه بر ایجاد بافت یکدست هنری، هرکدام بار تعریض و کنایی را در بیت به دوش میکشند و هیچ واژهای در بیت خنثی نیست. طنز تلخ این بیت را واژۀ کرم به وجود آورده و واژههای دیگر ضربهی بیت را قویتر کرده است، چرا که همنشینی این واژهها ناخودآگاه مخاطب را به مقایسۀ عملکرد حکومت علوی و اموی وا میدارد. همنشینی هنرمندانۀ دو واژۀ تیر و سهم، آتش مرثیه را در بیت روشن کرده است.
این ابیات نیز، نمونههای موفق این مورد به شمار میروند:
پيشانی تمامیشان داغ سجده داشت
آنان كه خيمهگاه مرا تير میزدند
علیرضا قزوه
راه گریز اغلب قاضی شریحها
آن روز در بد آمدن استخاره بود
محمدعلی مجاهدی