وقتی سخن از تاج شهیدان همه عالم، ماه بنیهاشم حضرت عباس علیهالسلام و مدایح ایشان به میان میآید (بهویژه در ایام اعیاد شعبانیه) شاید بسیاری از همنسلان من، ناخودآگاه به یاد مثنوی معروف مرحوم سیدمحمدعلی ریاضی یزدی (۱۲۹۰-۱۳۶۱ش) میافتند.
مرحوم ریاضی یزدی در شمارمعروفترین و برجستهترین شاعران انقلابی و ولاییسرا در دهههای ۴۰ و ۵۰ بود و مثنوی ایشان، تا همین اواخر دهه ۶۰ به عنوان مناجات پایانی (بحرطویلخوانی) مجالس عزاداری خوانده میشد.
پرسش مهمی که ذهن من و همنسلان مرا به خود مشغول داشته، این است که راز مقبولیت این مثنوی، و ماندگاری این مثنوی در ذهن نسلهای بعد چیست؟
سعی دارم با بررسی ابعاد مختلف این مثنوی، به اندازه بضاعت خود به دنبال پاسخ به این سؤال باشم.
لازم به ذکر است، از مهمترین نکات در تاثیرگذاری شعر، اولاً شناخت شاعر از نیاز خاص مخاطب(فکری-عاطفی) است؛
و ثانیاً توان شاعر در انتقال مفاهیم به زبان ساده، مطابق ذهن و زبان مردم است.
به عبارت دیگر، هر شعری در یک دوره زمانی خاص، اگر مطابق اقتضائات(حال و مقام) سروده شود، و در آن به نیازهای فکری و عاطفی مخاطبان توجه شده باشد، و به زبانی ساده اما هنری(سهل ممتنع) ارائه شود، مطمئناً به زبان، ذهن و سپس قلب مردم آن زمان و حتی نسلهای بعد راه پیدا میکند و در دلها ماندگار میشود.
مثنوی مرحوم ریاضی یزدی به دلیل بهرهمندی از همین صفات و خصایل است که هنوز طراوت و جذابیت خود را حفظ کرده است.
دلایل موفقیت این شعر را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. زبان و بیانِ ساده و طبیعی:
(هیچ واژه متکلفانه، ناآشنا و نامأنوس، یا هیچ عبارت ثقیل و غیر قابل فهمی در آن وجود ندارد)
ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی ماه بنیهاشمی
عَمّ امام و اَخ و اِبن امام
حضرت عباس علیهالسلام
۲. محتوامحور بودن شعر:
الف) اشارات مستقیم یا غیرمستقیم تاریخی
ب) استنباطهای شاعرانه از حقایق تاریخی
ج) اشارات گسترده به بخشهای جذاب زندگی حضرت
مثلاً: اشاره به داستان رد اماننامه که بار حماسی-تاریخی بسیاری دارد و امروزه برخی شاعران از آن غافلاند:
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدآنجا که تو دانی کشید
از عقب خیمۀ صدر جهان
شاه فلکجاه ملکآشیان
شمر بهآواز تو را زد صدا
گفت کجایید بَنُو اُختنا
تا برهانند ز هنگامهات
داد نشان خط اماننامهات
رنگ پرید از رخ زیبای تو
لرزه بیفتاد بر اعضای تو
من به امان باشم و جان جهان،
از دم شمشیر و سنان بیامان؟!
دست تو نگرفت اماننامه را
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو زین سوختن و ساختن
دست سپر کردن و سر باختن
دست تو شد دسته شه لافتی
خط تو شد خط امان خدا
۳. جلوههای مضمون گرایانه:
کاربرد ترکیبات خاص و بدیع حاویِ بار مضمونی قوی، که باعث جذابیت اثر شده و احتمالاً در آن سالها به نوعی، کشف زبانی به شمار آمده است.
«تاج شهیدان» همه عالمی
دست علی ماه بنیهاشمی
همقدم «قافلهسالار عشق»
«ساقی عشاق» و علمدار عشق
مکتب تو «مکتب عشق» و وفاست
درس الفبای تو صدق و صفاست
شمع شده آب شده سوخته
«روح ادب» را ادب آموخته
۴. جلوههای موسیقایی:
عَمّ امام و اَخ و اِبن امام
حضرت عباس علیهالسلام
کاربرد عبارت «حضرت عباس علیهالسلام» در یک مصراع
یا عبارت عربی «یا کاشف کرب الحسین»:
ای علم افراشته در عالمین
«اکشف یا کاشف کرب الحسین!»
از نمونههایی است که در چشم مخاطب، جلوۀ خاصی داشته است.
۵. کاربرد وزن کوتاه و نشاط انگیز
وزن کوتاه و سه رکنی «مفتعلن مفتعلن فاعلن» از نظر موسیقایی، طراوت و جذابیت خاصی دارد و شاید در آن دوران، نوع انتخاب وزن، غافلگیرانه بوده و جذابیت خاصی داشته است.
گفتنی است، شاعر از ظرفیتهای حماسی، نشاطانگیزی، ایجاز(خلاصهگویی) این وزن، به درستی و به خوبی استفاده کرده است.
همه میدانیم که وقتی شاعر در مصراعی سه رکنی (مثلاً: مفتعلن مفتعلن فاعلن) مطلبی را ارائه کند، لازم است به جای اطناب (زیادهگویی، پرگویی و پرورش کلام) به ایجاز (خلاصهگویی، بیان تلگرافی ، مختصر و مفید، با محوریت تداعی) روی آورد.
هنر مرحوم ریاضی این است که با وجود آن که مخاطب شعرش عموم مردماند و به پرورش کلام و اطناب نیاز است، با محوریت «ایجاز»، مضامین را به صورت تمام و کمال ارائه کرده است.
۶. بیان سهل ممتنع (غیرمستقیم و شاعرانه)
اگر مخاطب با ابیات این شعر، ارتباط مفهومی و حسی برقرار میکند، به راحتی ابیات را میفهمد و از آن لذت میبرد،
به جهت بیان شاعرانه شعر است.
به جهت پرهیز از اطاله کلام، صرفاً به دو نکته اشاره میشود:
الف) بیان شاعرانه با محوریت حسن تعلیل:
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب توست دلیلی دگر
سوم این ماه چو نور امید
شعشعۀ صبح حسینی دمید
چارم این مه که پر از عطر و بوست
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم آمیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
ای به فدای سر و جان و تنت
وین ادب آمدن و رفتنت
وقت ولادت، قدمی پشت سر
وقت شهادت، قدمی پیشتر!
ب) روایت شاعرانه
همین جنبه روایتگری (وصف با بیان جزئیات) باعث میشود که شاعر، زبان صمیمی و روان و عمومفهم را برگزیند:
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدآنجا که تو دانی کشید
از عقب خیمۀ صدر جهان
شاه فلکجاه ملکآشیان
شمر بهآواز تو را زد صدا
گفت کجایید بَنُو اُختنا
تا برهانند ز هنگامهات
داد نشان خط اماننامهات
رنگ پرید از رخ زیبای تو
لرزه بیفتاد بر اعضای تو...
شاید تنها نکتهای که میتوان بر این شعر خرده گرفت، غفلت از شیوه بلاغی در مصراع اول بیت است:
تا برهانند ز هنگامهات
داد نشان خط اماننامهات
نکته یکم: جهش ضمیر و کاربرد آن، به شکلی که با زبان شاعر و شیوۀ بلاغی او در این شعر (بیان سهل ممتنع) سازگاری ندارد.
نکته دوم: مضمون«رهاندن» در مصراع «تا برهانند ز هنگامهات» انتخاب درست و شایستهای برای این بیت نیست.
امید است، بتوانیم به عنوان شکر نعمت، از میراثهای ماندگار در ادب ولایی، به عنوان الگوهای پیشرفت و تعالی در شعر بیش از همیشه بهره ببریم.