وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقا شدهاى
آب از هيبت عباسى تو مىلرزد
بىعصا آمدهاى حضرت موسى شدهاى
به سجود آمدهاى يا كه عمودت زدهاند؟
يا خجالت زدهاى؟ وه كه چه زيبا شدهاى
يا اخا گفتى و ناگه كمرم درد گرفت
كمر خم شده را غرق تماشا شدهاى
منم و داغ تو و اين كمر بشكسته
تویى و ضربهاى و فرق ز هم وا شدهاى...
ماندهام با تن پاشيدهات آخر چه كنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شدهاى
مادرت آمده يا مادر من آمدهاست؟
با چنين حال به پاى چه كسى پا شدهاى
تو و آن قد رشيدى كه پر از طوبى بود
در شگفتم كه در اين قبر چرا جا شدهاى
علیاکبر لطیفیان
مرثیه پر کاربردترین گونهٔ شعر در محافل توسل به اهلبیت علیهمالسلام است. روایات فراوان و معتبری که اهمیت گریستن و گریاندن در عزای سیدالشهدا علیهالسلام را عنوان کردهاند، پرده از راز رونق و محبوبیت این گونه از شعر برمیدارد. اهتمام ذاکران و شاعران اهلبیت علیهمالسلام به گریاندن نیز برآمده از همین اهمیت است. از این رو، توجه به برخی نکات در مرثیهپردازی ضروری به نظر میرسد. یکی از این نکات، دقت در اصول زبان حال سرایی و تهدید افتادن در ورطهٔ حکم اندازی بود که در غزل مرحوم فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) به آن اشاره شد.
نکتهٔ ضروری دیگر، توجه به شخصیتپردازی در حین مرثیهسرایی است. شاعر در حین سرودن مرثیه، خواه ناخواه تصویری از ذوات مقدسه به مخاطب القاء خواهد کرد که برآمده از معرفت خود، قدرت پردازش هنری و تسلط واژگانی است. در مرثیهای که شاعر آن را روایت میکند یا به تصویر میکشد نباید شخصیت ذوات مقدسه خدشهدار یا تک بعدی ارائه شود. مثلا نباید بعد عاطفی شخصیت امام معصوم علیهالسلام بر بعد ملکوتی و حماسی آن سایه بیاندازد. در غزل مرثیهٔ بالا که بیشتر سه بیت آغازین و بیت پایانی آن شاهدمثال ماست، شاعر برای شخصیت پردازی علمدار کربلا از روایت مرثیهٔ صِرف و تک بعدی فاصله گرفته و به مرثیهٔ خود لایهٔ دیگری داده است. استفاده از زبان حماسه و بیان شکوهمند مرثیه و استخدام واژههای مناسب با این فضا و وزن و موسیقی مناسب، باعث شده است که مرثیه علاوه بر اینکه تأثیر عمیقتری در جان مخاطب داشته باشد جلوههایی از فضایل اخلاقی مثل وفاداری، شجاعت و قدرت و هیبت، رفعت و علو مقام و عبودیت حضرت عباس علیهالسلام را به تصویر بکشد.