آه ای مدینه، شهر رسول امین سلام
مادر سلام، عطر گل یاسمین سلام
برگشتهام بدون برادر، از این سفر
برگشتهام شکسته و اندوهگین، سلام
از راه دور آمدهام با غمی بزرگ
سوغات کربلاست برایت همین سلام
من بودم و رقیه، برادر نگاه کرد
ناگه نشست بر لب آن نازنین سلام
پروانۀ سهسالهٔ دلتنگ آفتاب
پرواز کرد با پر آن آخرین سلام
بر گشتهام بدون علمدار و بیقمر
امالشهید، حضرت امالبنین سلام