شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

برگشته‌ام بدون برادر

آه ای مدینه، شهر رسول امین سلام
مادر سلام، عطر گل یاسمین سلام

برگشته‌ام بدون برادر، از این سفر
برگشته‌ام شکسته و اندوهگین، سلام

از راه دور آمده‌ام با غمی بزرگ
سوغات کربلاست برایت همین سلام

من بودم و رقیه، برادر نگاه کرد
ناگه نشست بر لب آن نازنین سلام

پروانۀ سه‌سالهٔ دلتنگ آفتاب
پرواز کرد با پر آن آخرین سلام

بر گشته‌ام بدون علمدار و بی‌قمر
ام‌الشهید، حضرت ام‌البنین سلام