بهترین سرآغاز

بهترین سرآغاز

ای بال و پر و پهنه و پرواز حسین
ای خون خدا خون سرافراز حسین
بی نام تو نامه کی کنم باز حسین
ای نام تو بهترین سرآغاز حسین

پایگاه اشعار مناسب اجرا در هیأت

مرتضی امیری‌اسفندقه

امام حسین علیه‌السلام

توسل

رباعی

سوم شعبان

مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)

طواف

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

مهدی جهاندار

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

میلاد عرفان‌پور

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

رضا خورشیدی‌فرد

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

میلاد عرفان‌پور

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

مهدی جهاندار

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

میثم داودی

بی‌تو ای جانِ جهان، جان و جهان را چه کنم؟
خود جهان می‌گذرد، ماندن جان را چه کنم؟

علیرضا قزوه

از جهانی که پر از تیرگی ما و من است
می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است

سیدحمیدرضا برقعی

فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرت‌‏فزای طور شود جلوه‌‏زارمان

محمدعلی مجاهدی

فضل خدای را که تواند شمار کرد؟
یا کیست آن‌که شُکر یکی از هزار کرد؟...

سعدی شیرازی

همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبان‌المعظم، چه محرّم دوستت دارم

رضا خورشیدی‌فرد

ای آنکه دوای دردمندان دانی
راز دل زار مستمندان دانی

ابوسعید ابوالخیر

بهترین سرآغاز

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله! خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟ میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

بی‌تو ای جانِ جهان، جان و جهان را چه کنم؟ خود جهان می‌گذرد، ماندن جان را چه کنم؟

از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است

فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان حیرت‌‏فزای طور شود جلوه‌‏زارمان

فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ یا کیست آن‌که شُکر یکی از هزار کرد؟...

همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم چه شعبان‌المعظم، چه محرّم دوستت دارم

ای آنکه دوای دردمندان دانی راز دل زار مستمندان دانی

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

بی‌تو ای جانِ جهان، جان و جهان را چه کنم؟
خود جهان می‌گذرد، ماندن جان را چه کنم؟

از جهانی که پر از تیرگی ما و من است
می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است

فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرت‌‏فزای طور شود جلوه‌‏زارمان

فضل خدای را که تواند شمار کرد؟
یا کیست آن‌که شُکر یکی از هزار کرد؟...

همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبان‌المعظم، چه محرّم دوستت دارم

ای آنکه دوای دردمندان دانی
راز دل زار مستمندان دانی