شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

بهشت کربلا

می‌خواست که او برهنه‌پا برگردد
شرمنده، شکسته، بی‌صدا برگردد
یک شب ز سپاه کوفیان مهلت خواست
تا حرّ به بهشت کربلا برگردد