شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

خورشید آزادگی

دستی که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو می‌پنداشت
غافل، که به هرکجا روان بود سرت
بندِ ستم از پای جهان برمی‌داشت