شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

خورشید شدی

گم کرده چنان شب‌زدگان فردا را
خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را
خورشید شدی، دمیدی از نو در خون
خونِ تو مگر به خود بیارد ما را