زخم ارثیست که در سینۀ ایرانیهاست
کشورم پر شده از داغ سلیمانیهاست
کشورم تلخترین حادثهها را دیدهست
پای این سرو کهن، خون جوان باریدهست
چقدر لاله که در خانۀ اجدادی ماست
پشت هر مرثیهای غیرت و آزادی ماست
باز ابریست هوا تا که ببارند همه
سوگواران غم رفتن یارند همه
آه ما سوختهجانان به اثر نزدیک است
روز خونخواهی و جبران چقدر نزدیک است
مرد میدان خطر رفت، ولی هست هنوز
و چه غم؟! مالک اگر رفت علی هست هنوز...
که به یک گوشه نگاهش همه جان میگیریم
انتقام از همۀ شبزدگان میگیریم