شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

زمان بیداری‌ست

هميشه بازی دنيا همين نمی‌ماند
بساط غصب در آن سرزمين نمی‌ماند

به خويش آمده دنيا، زمان بيداری‌ست
اسير جهل، جهان بيش از اين نمی‌ماند

زمين، به گفتۀ قرآن -كه نيست غير از حق-
هميشه در كف مستكبرين نمی‌ماند

برای عبرت دنيا نوشته شد تاريخ
چنان نمانده و هرگز چنين نمی‌ماند

هزار زخم به فرماندهان اگر بزنند
چه باک؟ قافله بی‌جانشين نمی‌ماند

به مادری كه جوانش شهيد گشته، قسم
كه شهر قدس، يهودی‌نشين نمی‌ماند

نگاه كن كه جهان يک‌صدا فلسطين است
امام گفته و حرفش زمين نمی‌ماند