شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

شب دلتنگی زائرسرا

تبت پایین می‌آید سرفه‌هایت خوب خواهد شد
دوباره شهر من حال و هوایت خوب خواهد شد

صدایم می‌زنی در کوچه‌ها با لهجۀ آذر
زمستانی که داری در صدایت خوب خواهد شد

غمی که با وجود خندۀ پهن نمک‌زارت
سرایت کرده در جغرافیایت خوب خواهد شد

شکایت کم کن ای نیزارهایت طعمۀ آتش
صبوری کن که پایان حکایت خوب خواهد شد...

به دست او که درمان می‌کند درد طبیبان را
به لطف عشق،درد بی دوایت خوب خواهد شد

دوباره می‌رسد از هر طرف مهمان ناخوانده
شب دلتنگی زائرسرایت خوب خواهد شد