شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

شهید حرم

خوش است لالۀ آغاز سررسید شدن
شهید اول صدسالۀ جدید شدن

چنان که داد به تو رخصت شهادت را
مباد از کرم شاه ناامید شدن

چگونه زیسته بودی؟ که قسمتت این شد
میان ماه خدا در حرم شهید شدن

خودش چه کرب‌وبلایی‌ست، با لب تشنه
اسیر خنجر هم‌مسلک یزید شدن

گرفتی از حرم عشق عیدی خود را
چقدر لحظه شمردی برای عید شدن

خوش است پیش نگاه امام جان دادن
به زیر سایۀ خورشید روسفید شدن

کبوترانه به آغوش آسمان رفتن
میان پرتوی از نور ناپدید شدن