شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

لحظۀ سرخ اجابت

دوش یاران خبر سوختنش آوردند
صبح خاکستر خونین تنش آوردند

یا رب این کشتۀ خونین کدامین عرصه‌ست؟
که ز بازار تجرّد کفنش آوردند

این گلی بود که از خلوت خوش‌بوی بهار
بهر پرپر شدن اندر چمنش آوردند

لحظۀ سرخ اجابت ز شفاخانۀ وصل
مرهم تازۀ داغ کهنش آوردند

آن‌که چون سرو سهی بدرقه شد با گل اشک
اینک از معرکه چون نسترنش آوردند

کلبۀ عاطفه سرشار شد از بوی عروج
وقتی از مصر بلا، پیرهنش آوردند

به سراپردۀ نورانی قربش بردند
آن‌که چون شمع در این انجمنش آوردند