مادری

مادری

از جاری لطف آسمان‌ها می‌گفت
از رحمت بی‌کران دریا می‌گفت
در محضر مادر شهیدان، با اشک
از مادری حضرت زهرا می‌گفت

پایگاه اشعار مناسب اجرا در هیأت

سیدمحمدجواد شرافت

حضرت فاطمه علیهاالسلام
سردار شهید
مادران شهدا

رباعی

مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

سفرۀ باب‌الحوائج

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

مهدی جهاندار

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

میلاد عرفان‌پور

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

رضا خورشیدی‌فرد

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

میلاد عرفان‌پور

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

مهدی جهاندار

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

میثم داودی

حرکت از منا شروع شد و
در تب کربلا به اوج رسید

محسن ناصحی

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

حافظ شیرازی

مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه

سیدمحمدجواد شرافت

اگر وطن به مقام رضا توانی کرد
غبار حادثه را توتیا توانی کرد

صائب تبریزی

مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید

حافظ شیرازی

جز آرزوی وصل تو یک‌دم نمی‌کنم
یک‌دم ز سینه، مهر تو را کم نمی‌کنم

سیدحسن حسینی

مادری

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله! خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟ میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

حرکت از منا شروع شد و در تب کربلا به اوج رسید

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

مصحف نوری و در واژه و معنا تازه وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه

اگر وطن به مقام رضا توانی کرد غبار حادثه را توتیا توانی کرد

مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید

جز آرزوی وصل تو یک‌دم نمی‌کنم یک‌دم ز سینه، مهر تو را کم نمی‌کنم

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

حرکت از منا شروع شد و
در تب کربلا به اوج رسید

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه

اگر وطن به مقام رضا توانی کرد
غبار حادثه را توتیا توانی کرد

مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید

جز آرزوی وصل تو یک‌دم نمی‌کنم
یک‌دم ز سینه، مهر تو را کم نمی‌کنم