ماه

چه ماهی! ماه از او بهتر نتابید
رها شد دست او، دیگر نتابید
به سوی خیمه‌ها برگشت؟ هرگز
نگاه کودکان را برنتابید

به یاد سرپناه خود بیفتد
کنار خیمه‌گاه خود بیفتد
متاب ای ماه بر دستان زینب
مبادا یاد ماه خود بیفتد

نگاهی را که پرپر داشت بوسید
و هر زخمی برادر داشت بوسید
رسید و خَم شد و از روی شن‌ها
دو دست ماه را برداشت بوسید

رها مانده‌ست بر شن‌ها، چه دستی!
جدا از پیکر سقا، چه دستی!
عموی ماه! بعد از دست‌هایت
بگیرد دست بابا را چه دستی؟