شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

نخواهم گفت

غم داغ تو را با هیچ‌کس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه می‌خوانم ولی از سر نخواهم گفت

اگر از سر بخوانم روضه را، این‌بار چیزی جز
هراس خنجر و آرامش حنجر نخواهم گفت

نگاهت سوی تل بود و نگاه او سوی گودال
از اندوه نگاه آخر خواهر نخواهم گفت

نمی‌گویم اگر حتی بگوید راوی مقتل
از آغوش تنور گرم خاکستر نخواهم گفت

تو را خاموش می‌خواهند آیه آیۀ قرآن
از این‌که ساختی بر نیزه‌ها منبر نه... خواهم گفت..

همین‌جا عهد می‌بندم که تا جان در بدن دارم
برایت روضه می‌خوانم ولی از سر نخواهم گفت