نشان تو

راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود
اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود

كوه بیداد ز بنیاد نمی‌‏شد ویران
اگر از خشم، نهیب تو، تكان تو نبود

ریشه آنچه نباید، كه ز جا بر می‏‌كند؟
اگر امید، به بازوی توان تو نبود

چه كسی راه، به دنیای كرامت می‏‌جست
اگر انوار دل فیض‌رسان تو نبود؟

جامهٔ نو، كه بر این ملك كهن می‏‌پوشید؟
آه... ای پیر، اگر بخت جوان تو نبود

پای تردید به دل‌های كسان وا می‌‏شد
نام محبوب، اگر وردِ زبان تو نبود

مأمنی یافت سخن‌های خوش اهل طریق
كه در اظهار، به جز طرز بیان تو نبود

آنچه گفتی و بر آن زد دل ما، مُهر قبول
حرف حق بود، فقط حرف دهان تو نبود

هستی‏‌ات بود برازندۀ سیر ملكوت
این جهان گرچه جهان بود، جهان تو نبود