شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

کربلای تو

سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو‎
شب، خوشه‌چینِ خلوت تو با خدای تو‎

ای چشم آسمان و زمین مانده خیره‌وار‎
بر شور و جذبه‌های تو در سجده‌های تو‎

ای دیدن قتال غم‌انگیز کربلا‎
حُزنِ همیشه ساخته از ماجرای تو‎

یک روز بود واقعۀ کربلا، بلی‎
یک عمر وقفه داشت ولی کربلای تو‎

ای وارثِ پیمبر و حیدر که اَختران‎
بر آفتاب فخر کنند از ولای تو‎

محراب را به وقت مناجات تو، همه‎
افتاده لرزه‌ها به تن از های‌های تو‎

ای یک نیای تو به نَسَب، مفخر عرب‎
وی محور عجم به حَسَب یک نیای تو‎

ای زینت تمامی پرهیزیان به زهد‎
وی زیور تمام دعاها، دعای تو‎

در مدح تو، ترانۀ توحید سر دهد‎
هرچند نیست زمزمۀ من، سزای تو‎ ‎