بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
دیر سالیست هر چه میخواهم
از تو یک واژه درخورت گویم
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی
کیست امشب حلقه بر در میزند
میهمانی، آشنایی، محرمی؟
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است