بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
کاروان رفت و اهلِ آبادی
اشک بودند و راه افتادند