سامرا امشب ز شبهای دگر زیباتری
در جلال و در شرف اُمّ القرای دیگری
باز دل، چلّهنشین حرمِ راز شدهست
مرغ شب، با نفس صبح همآواز شدهست
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیداییست
دوباره حال همه عاشقان تماشاییست
این قافله را راحله جز عشق و وفا نیست
در سینهٔ آیینه، جز آیین صفا نیست
...هر کوچه و هر خانهای از عطر، چو باغیست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغیست