حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
خدایا لطف خود را شاملم کن
غمی جانسوز، مهمان دلم کن
شب کویر، شبی ساکت است و رازآلود
شب ستاره شدن زیر آسمان کبود
سالها شهر در اعماق سیاهی سخت است
روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت
به وجد و عشرت و شادی خویشتن پرداخت
مِنّی اِلَیْکِ... نامهای از غربت ایران
در سینه دارم حرفهایی با تو خواهرجان