شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟