اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند
اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند
فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود جلوهزارمان
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و، مگذار بگذرد