وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد