بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو