رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست