ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام