همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن