و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
دل به دریا زد و دل از او کند
گرچه این عشق شعلهور شده بود