گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...