پیچیده در ترنّم هستی، صدای تو
ای راز ناگشودۀ هستی، خدای تو
وادی به وادی میروم دنبال محمل
آهستهتر ای ساربان! دل میبری، دل
ای سلسله در سلسله در سلسله مویت
وی آینه در آینه در آینه رویت
میبینمت به روشنی آفتابها
قرآن شرحه شرحۀ هر شامِ خوابها
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد