بیآن که چو موج، در تلاطم باشی
با صبر و رضا، غرق تبسم باشی
تا کی به خروش و خشم، کاری کردن؟
مانند سپند بیقراری کردن؟
با تیر غم و بلا، نشانش نکند
حیران زمین و آسمانش نکند
آنجا که سکوت مرگ و استبداد است
خون شهدا، رساترین فریاد است
میخواهی اگر روشنی آب شوی
یا در شب تیره مثل مهتاب شوی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...