خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
پابندِ ستم، جانِ سبکبارش نیست
تشنهٔ عشقیم، آری، تشنه هم سر میدهیم
آبرویی قدر خون خود، به خنجر میدهیم
فرمود حسین: جلوۀ لم یزلی
سالار شهیدِ شاهدان ازلی
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
ای نیّت تو رو به خدای آوردن
برخیز! به قصد رونمای آوردن
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد
چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد
ای موجِ صفا، روانۀ ساحل تو
ای مهر و وفا، سرشتِ آب و گل تو