و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی