سرچشمۀ فیض، روح ربانی تو
دریای فتوت، دل طوفانی تو
آخر ای مردم! ما هم عتباتی داریم
کربلایی داریم، آب فراتی داریم
صبحی دگر میآید ای شب زندهداران
از قلههای پر غبار روزگاران
کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
شوریده سری که شرح ایمان میکرد
هفتاد و دو فصلِ سرخ عنوان میکرد
عالم همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب، خدا خدا! بایدمان
به تمنای طلوع تو جهان، چشم به راه
به امید قدمت، کون و مکان چشم به راه