وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود