گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند