باغ اعتبار یافت ز سیر کمالیات
گل درس میگرفت ز اوصاف عالیات
شب بود و تاریکی طنین انداخت در دشت
سرما خروشی سهمگین انداخت در دشت
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
عاشق شدهست دانه به دانه هزار بار
دلخون و سینهچاک و برافروخته «انار»
گلهای عالم را معطر کرده بویت
ای آن که میگردد زمین در جستجویت