تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی