سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را