آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم