ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام