ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام